شعر شهادت حضرت رباب (س)

شعر روضه ترکی

زبانحال حضرت رباب باحضرت ششماهه

آناوین جانی سولان رنگیوه قرباندی علی
کربلاده سو بهاسی بولورم جاندی علی

ره تسلیم و رضادن بوگجه چیخما بالا
سینمه باخما یانان قلبیمی چوخ سیخما بالا

شعر مصیبت فاطمیه

بغض قلم شکست و اثر گریه دار شد
از ابتدا همیشه سفر گریه دار شد

هجده بهار, بین زمستانِ جهل خلق
کوثر فقط نه, شمسُ و قمر گریه دار شد

مهریه ی مادرت

به راه خویش نمی شد ادامه دادپدر

به ضربه ای به رخم, انحراف می خوردم

هرآنچه بر سر زهرا رسید ارثم شد

میان این همه, سیلی اضاف می خوردم

شکسته پشت غم از بار غصه ‌های رباب

شکسته پشت غم از بار غصه ‌های رباب

از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب

به سوز سینه گهواره داغِ غم زده است

شرار زخم دلِ خون لای لای رباب

آغوش نیزه ها

 

هر لحظه از خدا طلب مرگ میکنی

وقتی که دشمنت بلد ِ راه میشود

ته مانده ی نفس زدنِ صبح تا غروب

صرف کشیدن دو سه تا آه میشود

نکند بشنود رباب (س) …

آهسته گویمت نکند بشنود رباب

گهواره در حراجی بازار دیده اند

شاعر؟؟؟

 

نصیحت حضرت زینب (س) به حضرت رباب (س)

دارد به سوی تو نظر چشمان مردت

اشک از نگاهت پاک کن با دست سردت

بی شک که دشمن شاد میگردیم با این

ابروی درهم رفته و رخسار زردت

گهواره

رباب هست و خروش و خسته حالی

به دامن اشک و جای طفل خالی

اگر گهواره را پس داده بودند

دلش خوش بود با طفل خیالی 

شاعر: حاج علی انسانی

حضرت رباب س

رباب است و خروش و خسته حالی

به دامن اشک و جای طفل خالی

اگر گهواره را پس داده بودند

دلش خوش بود با طفل خیالی

دکمه بازگشت به بالا