شعر شهادت حضرت زينب (س)

حسین

جان و دلم فدای تو ای دلبرم , حسین

دیگر رسیده است دم آخرم حسین

من رو به کربلای تو خوابیده ام اخا

دیدار من بیا , پسر مادرم حسین

بعد از آن

زینبم نائبه الزهرایم

مادرم گفته که بی همتایم

بشنوید ارض و سما! آوایم

این حسینی که بُوَد, آقایم …

هنگامه وصال

 

هنگامه وصال من و دلبرم شده

این الحسین زمزمه آخرم شده

چشمم به راه مانده کجایی عزیز من

پیراهن تو گرمی بال و پرم شده

جای مانده کربلا

 

زینبم یار آشنای توام

جای مانده ز کربلای توام

شعله سر می کشد ز ناله ی من

من عزادار نینوای توام

خواهش نمود

 

خواهش نمود عقیله زهرا کهبسترش

در زیر آفتاب شود چون برادرش

گرمای ظهر و تشنگی و یاد کربلا….

روضه گرفته است در این روزآخرش

بانوی تل

شاعر نشسته است غزل دست و پا کند

مفعول و فاعلات و فعل دست و پا کند

باید برای قافیه “ال” دست و پا کند

شعری برای « بانوی تل » دست و پا کند

بگذار بگذریم

 

هرچند پای بی رمق او توان نداشت

هرچند بین قافله جانش امان نداشت

 

بارامانتی که به منزل رسانده است

چیزیکم از رسالت پیغمبران نداشت

خون دل

 

و قبل از اینکه مرا هم از این سراببرید

کمک کنید مرا سمت کربلا ببرید

 

تمام قامت من را شکسته داغ حسین

کمک کنید مرا دست بر عصا ببرید

 

یک بوسه

یک  سال نیم مانده غمت در گلوی من

هر  روز وشب تویی همه جا روبه روی من

 در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو

دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من

تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود

یک بوسه از تنت شده  بود آرزوی من

از خاطرات آن شب مقتل کنار  تو

مانده هنوز لاله سرخی به روی من

یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست

تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من

قاری روی نیزه شدی تا نگاه ها

آید به سوی نیزه نیاید به سوی من

سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود

او رفت و رفت پیش شما آبروی من

بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم

دیگر بس است باده غم در سبوی من

موسی علی مرادی

بوی گل یاس

پیراهن تو بوی گل یاس می دهد

بوی علیُّ و مادر احساس می دهد

مانده هنوز خون تو بر آن به جا حسین

خونی که بوی روضه ی عبّاس می دهد

راویِّ قصِّه های غریبیِّ

امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم

همراه سیِّد الشُّهداء  گریه می کنیم

صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم

از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم

عالم عقیله

زینب وَرای فکر و خیال من و شماست

مدّاح او فقط  وَ فقط شاه کربلاست

بی بیِّ آسمانیِّ عالم عقیله ایست

که افتخار مادر سادات و مرتضاست

دکمه بازگشت به بالا