گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه اباعبدالله
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه اباعبدالله
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
فرقِ سرم وا شد ولی دردم دوا شد
حیدر از این دنیای بی زهرا رها شد
فزت و رب الکعبه رو گفتم بدونن
زخم سرم زخم دلم بوده که وا شد
از فرق تا ابرو ببین با سر چه کردند
نامردمانِ کوفه با حیدر چه کردند
کوفه شده مثلِ مدینه سرد و دلگیر
آن روزها با صورتِ مادر چه کردند
کتاب ما علی و کیمیای ما علی است
حرای ما نجف است هوای ما علی است
“حرام زاده رهش از حلال زاده جداست”
که انتهای نسب نامههای ما علی است
مردمی که به تو نظر کردند..
چشم بر روی دیگران بستند
محتضرها به عشق دیدن تو..
عوض احتضار، سرمستند
شاهی که غیر سرورم،او را خطاب نیست
کس جز خودش به نزد من عالیجناب نیست
مقصود من ز عرض ارادت خود علی است
تعظیم کردنم به هوای ثواب نیست
شب گذشت و حوالیِ سحر است
کوفه در انتظار یک خبر است
لحظه ی تلخ رفتن قمر است
گله ام از قضا و از قدر است
مسیر عاشقی گرچه عجیب است و خطر دارد
ولی حق بر دل دلدادگان بی شک نظر دارد
تمام دلخوشی های گدایان گوشه ی چشمیست
به قلبم دوریِ از یار میدانی ضرر دارد
تیغ آمد همچو تاجی بر سر حیدر نشست
نغمه ی فُزتُ چو بر لبهای حیدرنقش بست
هاتفی در آسمان در مدحت حیدر سرود
رستگار ی در دو عالم پادشاه حق پرست
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی
ای به قربان علی و ای به قربان علی
سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم
تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی
یاکریم الصفح رحمی کن به ما؛ ما را ببخش
خسته ایم از این همه جرم و خطا؛ ما را ببخش
کاری از ما بر نمی آید؛ خودت کاری بکن
باز کن امشب گره از کار ما؛ ما را ببخش