نفس برام نمونده
تو حال احتظارم
شب و روزم یکیه
امون از روزگارم
پس از حسین ,جهان بر سرش خراب شده
برای حفظ حرم, زینب انتخاب شده
نشاند بوسه به حلق بریده, از آن روو
به خون تشنه لبی, معجرش خضاب شده
آمدم سوی غمکده خانم !
که عزای تو آمده خانم !
اذن سینه زدن بده خانم!
جبل الصبر ! سیده خانم !
کوه ایمانی و یقین زینب!
همه جا غم نصیب زینب شد
درد و ماتم نصیب زینب شد
تا رود پرچم حسین به عرش
قامتی خم نصیب زینب شد
گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم
زهر شد در کام من آب و غذا یک سال و نیم
در شگفتم , من که با تو زنده بودم روز و شب …
زنده ماندم بی وجودِ تو چرا یک سال و نیم ؟!
یک سال می شود که تو هم پر کشیدهای
من هم به سوگ پر زدن تو نشستهام
شاید به جا نیاوریام آشنای من
میبینی از فراق تو خیلی شکستهام
لحظهها لحظههای آخر بود
آخرین نالههای خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیدهای تَر بود
چقدر سینهاش مکدر بود
آخر ماجراست این بستر
پلکهایش دوباره سنگین شد
زیر لب باز یا حسینی گفت
سفره ی بی کسیش رنگین شد
ببین زمانه چه آورده است بر سر من
نشسته گرد اسارت به روی پیکر من
نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست
نپرس از دل خون و نگاه مضطر من
اگر نشانهاى از کوه و آبشارى هست
اگر خزانِ مرا شوقى از بهارى هست
اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست
اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست
هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده
چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده
مادر گریه! مادر غم ها! جان از غصه آمده بر لب!
روضه دار شبانه روز حسین! السلام علیکِ یا زینب!
چشم های تو از نجابت و نور, چشم های تو جنس باران است
گریه های زیاد آبت کرد, بس که زخم دلت فراوان است