شعر شهادت اهل بيت (ع)

بخشنده ی غریب

بخشنده ی غریب شبانگاه کوچه ها
برخیز خانه پر شده از آه کوچه ها
خرما و نان کوفه زمین مانده یاعلی
ای ناشناس نیمه شب کوچه ها علی

یا امیرالمومنین

دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی
پوچیم و هیچ ما پس از این ، (ما)ی بی علی

ای کاسه های شیرِ به صف ننگ بر شما
گَر از علی کنید تمنای بی علی

ماه تنهای پر از زخم

ای که سی سال تو با درد مدارا کردی
روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی
بعد تشییع تن یاس شکسته هر روز
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی

بعلیًّ بعلیًّ

خارج از درک عُقول اند خدا با حیدر
می رسد تا به خدا هر که رسد تا حیدر

ذات حق در وجنات علوی جلوه نمود
بهترین آینه ی عالی اعلیٰ..،حیدر

باز هم عشق

باز هم عشق به زنجیر در آورده مرا
و جنون تو به تکفیر در آورده مرا

خط به خط سوره ی توحید مجسم هستی
بارک الله خداوند معظم هستی

[جانم علی

فقط نه تیغ کرم ” ذوالفقار” داشت علی
میان قلب خدایش قرار داشت علی

خدا برای رسولش شبیه حیدر شد
چرا که نزد خدا اعتبار داشت علی

حسن جان

باغ دل بتول و علی را ثمر حسن
در زینب است و لعل حسین و گهر حسن

شاه جهان علی‌ست چه شاهی که بهر او
شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن

یا خدیجه الکبری(س)

و هر حرف و حدیثی آیه ی قـرآن نخواهد شد
زنی غیر از خدیجه اسوه ی ایمان نخواهد شد

به جز او هیچ امّ المومِنینی نیست در این شهر
به جز او هیچکس همصحبتِ قرآن نخواهد شد

واویلا

بی اضطراب، جان بده بانو، کفن رسید
غیر از حسین سهمیه پنج تن رسید

احمد ، علی و فاطمه با تو چهارتا
این پنجمی به حکم خدا بر حسن رسید

خدیجه الکبری (س)

بزرگ مادران ، مادر بزرگ نسل زهرا تو
و ام المومنین واقعی هر دو دنیا تو

تمام شیر مردان جهان قربان این رتبه
نخستین زن که ایمان بر نبی آورد تنها تو

ام المومنین

شب از مهتاب لبریز است و جنس آب از ماه است
پر از ماه است آب انگار یا تالاب از ماه است

ندانم بخت احمد اوست یا احمد شده بختش
ندانم ماه در محراب یا محراب از ماه است

مادر

ای باعث آرامش احوال پیغمبر
بعد از تو “عام‌الحزن” شد هرسال پیغمبر

آرامشی در عمق جان خویش حس می‌کرد
هر وقت می‌رفتی به استقبال پیغمبر

دکمه بازگشت به بالا