شعر شهادت اهل بيت (ع)

حضرت جوادعلیه السلام

دارد از آه پر از درد خبر می ریزد

لخته لخته وسط حجره جگر می ریزد

آنقدر روی زمین جای پر از زخمی است

آسمان نذر غمش یک دهه پر می ریزد

بس که این زهر جفا

بس که این زهر جفا با جگرم غوغا داشت

پاره هاى دل من ناله ى یا زهرا داشت

دل سوزان مرا جز عطشم یاد نبود

گوشه ى حجره ى در بسته دلم غوغا داشت

نزدیک است

در کنار تو وجودم بخدا نزدیک است

هرکه نزدیک رضا شد بخدا نزدیک است

تو خودت حافظ من باش به یغما نروم

دام ابلیس به من در همه جا نزدیک است

ابری سیاه,

ابری سیاه, چشم ترش را گرفته بود

زهری توان مختصرش را گرفته بود

معلوم بود از وَجَناتش که رفتنی است

یعنی که رُخصت سفرش را گرفته بود

امام جواد(علیه السلام)

این ها به جای این که برایت دعا کنند

کف می زنند تا نفست را فدا کنند

هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند

تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند

در خلوت یاران

در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست

ما خم شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکده ی ما هنری بهتر از این نیست

شاه خراسان

دست اگر باشد دخیل کنج دامان بهتر است

از نماز شب توسل بر کریمان بهتر است

دل ولو کوچک, به لطف تو بزرگی می کند

یک ده آباد از صد شهر ویران بهتر است

کاش ایران می آمدی آقا

نه رواقی,نه گنبدی,حتی

!سنگ قبری سرمزار تو نیست

غیرمُشتی کبوتر خسته

خادمی,زائری,کنار تو نیست

بازهم بی کسی یک آقا

بازهم بی کسی یک آقا

باز هم ماحرای دست و طناب

پیش چشمان آسمانی ها

باز شهر مدینه گشته خراب

ماجرای کوچه

پیرمردی بین آتش از نوا افتاده است

رهبری تنها میان کوچه ها افتاده است

با رخی نیلی به یاد مادرش فریاد زد

ماجرای کوچه بهرم خوب جا افتاده است

ناله ی بی کسی

حلقه اشک چو در چشم ترم می پیچد

ناله ی بی کسی ام بین حرم می پیچد

جای اصحاب که در خواب تغافل هستند

مثل گرداب بلا دور و برم می پیچد

یا صادق آل عبا

گرچه وجودم را شرار نار سوزاند

کی سینه ام را حمله اغیار سوزاند؟

من بین شعله بودم یاران همه خواب

قلب مرا این غفلت انصار سوزاند

دکمه بازگشت به بالا