به نــــام آب مطهّر شدم ,خــدا را شــکر
به بوی عـشـق مـعـطـّر شدم , خدا را شـکر
سِمت گرفتم و مادر شدم , خدا را شــکر
کـــنـیـز خانه ی حیدر شدم , خدا را شـــکر
به نــــام آب مطهّر شدم ,خــدا را شــکر
به بوی عـشـق مـعـطـّر شدم , خدا را شـکر
سِمت گرفتم و مادر شدم , خدا را شــکر
کـــنـیـز خانه ی حیدر شدم , خدا را شـــکر
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین, پسر!
دوباره گفتم و گفتی: “به روی چشم عزیز!”
فدای چشمت, چشم تو بی بلا مادر
دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
بیا ام البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد
گمان مکن پسرت ناتنی برادر بود
قسم به عشق, کنارم حسین دیگر بود
منال ام بنین و ببال از عباس
تو شیر مادر و شیر تو شیر پرور بود
قدم اگر خمید , فدایسر حسین
جانم به لب رسید ,فدای سر حسین
ام البنین سابق اینشهر عاقبت
شد مادر شهید , فدایسر حسین
بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو
در زیر فشار لگد و در , پهلو
اول سپر بلای حیدر , زهرا
اول سپر بلای “کوثر” پهلو
بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو
در زیر فشار لگد و در , پهلو
اول سپر بلای حیدر , زهرا
اول سپر بلای “کوثر” پهلو
وقتی نبی نمـوده مکــرر سلامتـان
واجب شده ست بر همگان احترامتان
از این سر مدینه و تا سـوی دیگرش
ریزه خورنـد بر سـر خـوان طعامتان
بهتر بگویم … باید که از یک شاخه پرپر بگویم
وقتی شبانه … می شست حیدر زخم یک پیکر بگویم
آرام و بی تاب … هنگام غسل از چشم های تر بگویم
از زخم پیکر … از های های گریه حیدر بگویم
بهتر بگویم … باید که از یک شاخه پرپر بگویم
وقتی شبانه … می شست حیدر زخم یک پیکر بگویم
آرام و بی تاب … هنگام غسل از چشم های تر بگویم
از زخم پیکر … از های های گریه حیدر بگویم
ای تمامی اقتدار علی
رفتی و مانده ام تک و تنها
این تن پر جراحتت امشب
بانی شرم من شده زهرا (س)
ای تمامی اقتدار علی
رفتی و مانده ام تک و تنها
این تن پر جراحتت امشب
بانی شرم من شده زهرا س