تا تل زینبیه و گودال قتلگاه
تا خیمه ها قدم به قدم گریه می کنم
با علقمه به یاد لبت آب می شوم
با روضه های مشک وعلم گریه می کنم
تا تل زینبیه و گودال قتلگاه
تا خیمه ها قدم به قدم گریه می کنم
با علقمه به یاد لبت آب می شوم
با روضه های مشک وعلم گریه می کنم
محراب ابروان تو را برگزیده اند
شمشیرهای تشنه برای سجودشان
طوفان خون به پا شده در بین قتلگاه
دورو بر تنت ز قیام و قعودشان
رباب هست و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل خالی
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی
شاعر: حاج علی انسانی
تا خون شهید کربلا می جوشد
با یاد محرم دل ما می جوشد
داغ غم او همیشه عالم سوز است
تا هست خدا خون خدا می جوشد
رباب است و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل خالی
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی