دستِ گدا دراز به سوی کریم هست
لطفِ کریم، شاملِ ما از قدیم هست
ما را گِدا نوشت و خودش سُفره پهن کرد
دیدیم هَر سَحر که سویش آمدیم، هست
دستِ گدا دراز به سوی کریم هست
لطفِ کریم، شاملِ ما از قدیم هست
ما را گِدا نوشت و خودش سُفره پهن کرد
دیدیم هَر سَحر که سویش آمدیم، هست
حضرت ِ والا مقامی و صلابت از شما
سخت تر از سنگی و شورِ شجاعت از شما
تا دمِ رفتن، هوادارِ رسولِ اکرمی
مطمئنم وام می گیرد نجابت از شما
ای که سی سال تو با درد مدارا کردی
روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی
بعد تشییع تن یاس شکسته هر روز
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی
فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست
یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست
نالید فاطمه که نزن نانجیب زد
از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست
عمر علی رسید به پایان دفترش
وقتی که سوخت سینه ی زهرای اطهرش
یک عمر پا به پای مصیبات فاطمه
خون دلی که خورد علی ، ریخت از سرش
ای کوفه حالا میچشی طعم یتیمی را
از دست خواهیداد بابایی صمیمی را
از رحمت حق بعد از او بیبهره خواهیماند
حتی نمیبینی به خود دیگر نسیمی را
دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو
در انتظار و هوایی آسمانی تو
بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز
هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو
علی جمال خدا و جلال زهرا بود
علی ولی خدا بود و وال زهرا بود
علی نفس نفس زندگی فاطمه بود
علی برای پریدن دو بال زهرا بود
شرمنده کرده با وفایِ خود وفا را
مدیونِ خود کرده صداقت را حیا را
بخشیده معنا با نگاهش کیمیا را
تفسیر کرده رحمت بی انتها را
ای مهربان یار محمد یا خدیجه
ای نور پاک حی سرمد یا خدیجه
ای اسوه ی صبر و وقار و عشق و ایثار
ای پایه ی اسلام احمد یا خدیجه
برای مادری شیعه آفریده شدی
برای همسری نور برگزیده شدی
در آن زمان که خدا را کسی مرید نبود
تو با نبی خداوند هم عقیده شدی
السلام ای همه ی دار و ندارم مادر
جایت امروز چه خالی است کنارم مادر
ای فداکارترین بانوی دنیا مادر
می شود سر بزنی خانه زهرا مادر