شعر شهادت اهل بيت (ع)

یادگار کربلا

چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند
که دل سوخته را ناله مداوا نکند

چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد
کاش می‌شد خودش اینقدر تقلا نکند

یا باقرالعلوم

داغِ تو روشن می کند شمعِ محرم را
در شعله ی غم می کشاند جانِ عالم را

مثلِ پدر میراث دارِ کربلایی تو
چون از مسیرِ کربلا آوردی این غم را

همرزم بودم یک زمانی با سه ساله
من داشتم اشکِ روانی با سه ساله
در کربلا بودیم پشتیبانِ زینب…
دریافتم نام و نشانی با سه ساله

یادم نمیرود

یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار
آمد بسوی خیمه ی ما اسب بی سوار

دیدم که عمه های حزینم به سوز و آه
اطرافِ ذوالجناح گرفتند، ناله دار

از غمِ دلم

از غمِ دلم خدا خبر داره
اگه من آه بِکشم اثر داره
مثه من چند نفرو سراغ دارین؟
که‌دل‌ِسوخته‌ی‌شلعه‌ور داره

داغ کربلا

یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت

دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت

درس و حدیثش مانعِ روضه نمیشد

برپاییِ بزم عزا یادش نمیرفت

منم خاک پای امام جواد
گدایم گدای امام جواد
پدرمادرم؛قوم‌وخویشم؛خودم
الهی فدای امام جواد

خنده کردند

حُجره‌ی سوخته‌اش کاش دری دیگر داشت
این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت
چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند
یک‌نفر این طرف و چند نفر میخندند

منبرها

روضه سوزاند، دلِ چوبی منبرها را
خیس کرد اشکِ غمت گونه‌ی نوکرها را
غزلِ مرثیه‌ات مثل زغالی سوزان
باز سوزاند، دلِ نازکِ دفترها را

بايد از روضه گفت سربسته
روضه باز است و حجره در بسته
به كدامين گناه در قتل اش
ام رذل اينچنين كمر بسته

امام شاهد

غریب مانده ولی زهر تا اثر بکند
خدا کند جگرش را خودش خبر بکند
برای اشک به خنده جواب می آید
کنیز خانه به دنبال آب می آید

هزار شكر

نزن به خاك سرت را دلى نميسوزد
نكش به حجره پرت را دلى نميسوزد
دلى به رحم نيامد پس آب آب نكن
ببين جواب شدى رويشان حساب نكن

دکمه بازگشت به بالا