دسته‌بندی نشده

شفاعت

شفاعت

محشر از نام شما حقّا که محشر می شود

باز با باز و کبوتر با کبوتر می شود

میکند مادر اشاره شیعه با سر می رود

وعده گاه ما کنار حوض کوثر می شود

برگ سبزی تحفه ی درویش در پرونده ام

با نگاه پنج تن چندین برابر می شود

میرسد منجی عالم, چشم های خیس مان

محو رویارویی فرزند و مادر می شود

یک طَبَق نور آمده گویا شفاعت نوبت

چادر و قنداقه و دستار و معجر می شود

شیعه می گوید به مادر, پس خدا می بخشد و

از تصورهایمان کلی فراتر می شود!

مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا