اشعار آیینی

طریق نوکری

همان طوری که هر رودی به کوثر ختم خواهد شد
تمام راه ها حتماً به حیدر ختم خواهد شد

از آن جایی که فضه آخرین حدّ کنیزی شد
طریق نوکری کردن به قنبر ختم خواهد شد

آلوده ام

 

هرچند دادم از دست حال عبادتم را
از من نگیر هرگز عرض ارادتم را

هرجوره خوب بودی با این بد گنهکار
اما ادا نکردم حق رفاقتم را

کربلاء

زینت گرفته هر سُخنم, با دَمِ حسین
چون عطردان شده دَهنم, با دَمِ حسین

از کودکی به روضه ی او گریه کرده ام
تا روز مرگ سینه زنم, با دم حسین

شهر جهنم

هزار خاطره از غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد

به گاهواره ی خالی اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد

باقرالعلوم

مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم
از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم

یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است
پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم

زهر

بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم
بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم

بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار
که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم

میلاد کوثر است

روز تولدت به غلط روز دختر است
در اصل روز آمدنت روز خواهر است

شادند از حضور تو اهل جهان ولی
خوشحالی امام رضا جور دیگر است

شمسُ الضُّحا

ای دل زمان هجـر به پایان رسیده است
دور وصال حضرت جانان رسیده است

گُل کرده طبع طوطی اشعار من که باز
فیض جمال گُل به گُلستان رسیده است

فمن یمت یرنی

علی برای ثنایش به من توان داده
به جوهر و قلم و کاغذم زبان داده

مقام دیدن نور خدای در نجفش
فضیلتی است که مولا به شیعیان داده

رحم کن نرو

رو به خزان بهار علی ,رحم کن نرو

زهرا به حال زار علی ,رحم کن نرو

آتش زدی مرا تو به عجّل وفاتی ات

آسیمه سر ,قرار علی ,رحم کن نرو

قسم به ربنای فاطمه

 

دل شکسته” مرا صدا کنید, کافی است
نظر بر این سرای بی بها کنید, کافی است

قبول… لایقِ زیارت شما نبوده ام
فقط کمی برای من دعا کنید کافی است

اولین دختر مولاست

خبرى هست در آرامش دریا امشب
فاطمه,فاطمه آورد به دنیا امشب

ظاهراً جلوه گر حضرت زهراست ولى
باطناً آمده آئینه ى مولا امشب

دکمه بازگشت به بالا