اشعار مذهبی

طی این راه سری پای خدا می خواهد

طی این راه سری پای خدا می خواهد
دلی از غیر خداوند جدا می خواهد

یه زلالی سحرهای دعا باید شد
طی این راه رفیق شهدا باید شد

هر کس شهید تو نشد, اهل قبور شد

هر کس شهید تو نشد, اهل قبور شد
هر کس نمرد بهر تو, زنده به گور شد

خون تو خاک را به دو پیمانه مست کرد
بر خاک تا که ریخت, شراب طهور شد

رو می کنیم سوی شما جور دیگری

رو می کنیم سوی شما جور دیگری
شاید نظر کنی تو به ما جور دیگری

شب های جمعه روضه ما را شما بخوان
ما را ببر به کرببلا جور دیگری

کنار کوه صفا هم دلش صفا نگرفت

کنار کوه صفا هم دلش صفا نگرفت
کسی که زیر لوای حسین جا نگرفت

اگر چه سنگدلی خوب نیست بد هم نیست
که خاک با همه ی نرمی اش جلا نگرفت

لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر

لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر
ابرهای رحمت ات را سمت صحرا هم ببر

سوی کنعان بوی پیراهن خبر را میبرد
یک خبر از جانب خود به زلیخا هم ببر

بهشت عدن کجا و صفای تربت تو

بهشت عدن کجا و صفای تربت تو

قیاس ذره کجا و بسیط رحمت تو

مشام اهل دل از عطر اشک مست شود

دمی که غنچۀ لب گل کند به مدحت تو

کلهم نور یکی "او" اعتیادش بیشتر

کلهم نور یکی “او” اعتیادش بیشتر
مرتضی هم بود بر او اعتمادش بیشتر

چون یل ام البنین هست و علمدار حسین
لاجرم آید به چشمم او جهادش بیشتر

در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند

در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند
با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند

حتی محله ی خودمان هم محل نداد
شاگردهام سر به سرم میگذاشتند

یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری

یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری
سینه زنی و شور و ماتم را نگیری

خیلی میان روضه هایت سود کردیم
یک موقع از ما روضه و غم را نگیری

از دست مهربان شما هر که نان گرفت

از دست مهربان شما هر که نان گرفت
بالای دست حاتم طایی مکان گرفت

عرض نیاز پیش کریمان درست نیست
باید همیشه دست به روی دهان گرفت

روزی رسد که شرح دهم داغ دیده را

روزی رسد که شرح دهم داغ دیده را
آری عیان کنم غم بر دل رسیده را

درد دلی کنم ز غمم پیش مَحرمی
تا مرهمی شود دل محنت کشیده را

خوردی زمین , مقابل زهرا به قتله گاه

خوردی زمین , مقابل زهرا به قتله گاه

بیــن حرامـــیان

ماندی غریب و یکّه و تنها به قتله گاه

کردنــد دوره ات

در عصر جمعه , لشکرِ اعدا به قتله گاه

قلبِ خـــدا شکست

دکمه بازگشت به بالا