اشعار ولادت

شعر ولادت امام حسن(ع)

مادر پدرم باد فدای تو حسن جان
هستند غبار کف پای تو حسن جان

من رو نزدم بر احدی غیر شما چون
دیدم همه هستند گدای تو حسن جان

شعر ولادت امام حسن(ع)

ای عشق ببین حالِ پریشانی ما را
ای شوق نشان آتش حیرانیِ ما را
ای شور بیاور مِیِ توفانی ما را
تا صبح ببین نادِعلی خوانی ما را

شعر ولادت امام حسن(ع)

بر طالع من حک شده دیوانه بودن
با عقل و جمع عاقلان بیگانه بودن
قسمت نشد که پای تو آتش بگیرم
توفیق میخواهد مگر پروانه بودن ؟؟

شعر ولادت امام حسن(ع)

حالا که آسمان دم باران گرفته است
طبع سرودنم چقدر جان گرفته است

از این طراوتی که پر از عطر نام توست
دور و بر مرا گل ریحان گرفته است

شعر ولادت امام حسن(ع)

در مدح تو باید که ببندیم دهان را
وقتی که بریدند ادیبانه زبان را

ای آینه ی حُسن خدا, یوسف مصری
با آمدنت تخته کُند زود دکان را

شعر ولادت امام حسن(ع)

می نویسم جگر حیدر و زهرا آمد

آفتاب سحر حیدر و زهرا آمد

جلوه ای از هنر حیدر و زهرا آمد

اوّلین تاج سر حیدر و زهرا آمد

شعر ولادت امام حسن (ع)

خاکِ این خانه زَرَش بیشتر است
لُطفَش از دور و بَرَش بیشتر است
کارِ ما دستِ کریمی باشد
که شلوغیِ سَرَش بیشتر است

شعر ولادت امام حسن(ع)

تا نقاب از چهره ی زهراییش رد می شود
لاجرم خورشید در کارش مردد می شود

هر کجا ساکن شود او خشت خشتش قبله است
گر حسن مقصود باشد خانه مقصد می شود

شعر ولادت امام حسن(ع)

به نام مجتبی اینک قلم رقصد به دستانم
حسن غسال و آبش می , خودم هم جسم بی جانم
گهی گریان و نالانم , گهی خوشحالم و خندانم
چه کرده عشق او با من نمیدانم نمیدانم

شعر ولادت امام حسن(ع)

باید ببوسم خاک پاهای شما را
باید ببوسم دست بابای شما را

ممنون اعطای خداوندیم , یک عمر
ما که همیشه آرزومندیم , یک عمر

شعر ولادت حضرت امام حسن (ع)

خبری نیست اگر مُعجزه ای برپا شد
خبری نیست اگر سینه یِ دریا وا شد
خبری نیست که دریا صدفِ موسیٰ شد
خبر آن است که گفتند علی بابا شد

شعر ولادت امام حسن (ع)

السلام ای امام جود و سخا
ای که روزی دهی به شاه و گدا

هست تا سفره ی کریمانت
دست ما روز و شب به دامانت

دکمه بازگشت به بالا