اشعار ولادت

شعر ولادت حضرت قاسم ابن الحسن(ع)

پشتِ این خانه پُر از خِیلِ بنی آدم شد
یکی از قاطبه ی کلِّ ملائک , کم شد
حاتم آمد به دَرِ خانه , تماماً خَم شد
بندِ قنداقه به دستانِ عمو محکم شد

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

مثل شکوفه رایحه ای دلفریب داشت*
گل برگهای روشنِ او بویِ سیب داشت

چون روز چشمه ی دریای نور بود
گُل بود اگر گُلِ زهرای نور بود

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

با فقیران زمین باز خدا راه آمد

مژده ای آمده که سوگلی شاه آمد

آمد از راه شب ذره نوازی حسین (ع)

نمک سفره شاهانه این ماه آمد

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

بام هایند و کبوترهایشان
بال ها و قیمت پرهایشان
بیشتر شادند آقاهای ما
وقت خوشحالی نوکرهایشان

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

حسّی از عشق فراتر متولّد شده است

نور در قالب اَختر متولد شده است

جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است

ماه بانوی مُطهّر متولّد شده است

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

خلق کرده حق به پاس ناز تو احساس را
در نگاه دیگران کردی تداعی یاس را

اوج احساساتی و دارم یقین در خلقتت
خرج کرده حضرت رب واژه وسواس را

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود
بَسکه می ریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود

باز هنگامه یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

آنکه مرا به اشک غمش استحاله کرد
دل را به فیض خون جگر دشت لاله کرد
با سر سپرده هاش مرا هم پیاله کرد
بر آستان خویش سرم را حواله کرد

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

مثل هرشب که باده میخواهیم

آمدیم و زیاده میخواهیم

جام خالی و دست خالی تر

گرچه از ما نمی ستاند زر

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

مثل خماری که شدیدا در پی باده ست
پای قلم دنبال مدحش راه افتاد است

شهر مدینه مملو از باران رحمت شد
همچون حسین انگار قلب آسمان شاد است

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

از عشق می نویسم و از بیقرارها
از باده می نویسم و از می گسارها
از چشمه می نویسم و از آبشارها
از شاخه می نویسم و بانگ هزارها

شعر ولادت امام زمان (عج)

ناگاه از آن سیاهی, زد شعله ای شراره
روشن شد عرش اعلی, با چارده ستاره

از بین انجمن سبز, می شد یکی پیمبر
یک نور فاطمه شد, یک نور نیز حیدر

دکمه بازگشت به بالا