امیر علوی

ای مستجاب الدعوه

وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده
در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده

ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو
پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده

امتحان

تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه

ما را به ماه ات میهمان کن، امتحان نه

با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم

با دوریِّ از روضه و گریه کنان نه

روزگار

مانند مویت شد پریشان روزگارم

نامت دلیلِ گریه ی بی اختیارم

مثل جوان از دست داده، وقتِ گریه

تا هفت خانه میرود داد و هوارم

نوبهارم

نوبهارم چراغ خانه ی من
سر به زانو بگیر اما باش
تو فقط خوب شو عزیز دلم
از علی رو بگیر اما باش

یا مسلم ابن عقیل

کوفه همان شهری که مسلم کوچه گردش بود
کوفه همان شهری که تنها طوعه مردش بود

یک پیرزن تنها پناه ناله هایم بود
خون دل و اشک بصر تنها غذایم بود

نگاه تو

 

رفیق گمشده ات را بخواه برگردد
امید دارد از این کوره راه برگردد

نگاه توست که من را به راه آوردست
خدا نکرده اگر آن نگاه برگردد….

باب المراد

قسمتم بوده بال و پر بزنم
ناله از گوشه ی جگر بزنم
سائلم افتخار من این است
پشت این در همیشه در بزنم

شعر ولادت حضرت علی اکبر(ع)

چه بگویم چرا شروع کنم
مانده ام از کجا شروع کنم
اشبه الناس به رسول الله
از رسول خدا شروع کنم

یا دلبر

با کف خالی و دل پر خون
امدم تا دوباره در بزنم
سر شب با دو پلک تر شده ام
امدم ناله تا سحر بزنم

شعر روضه حضرت زهرا(س)

اون روزی که خونمونو در زدن
ریشه جونمو با تبر زدن
همه گفتن چقد عاشق همین
اخرش زندگیمو نظر زدن

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شروع میشود این روضه ابتدا با در
چه تلخ کرده تمامی ماجرا را در
بهشت بود شب و روز و مرتضی تا در
چهل نفر طرفی و به پشت در ما در

شعر مدح امیر المومنین علی (ع)

به تو مستان لقب ساقی کوثر دادند
بیخود از خود شده و “نادعلی” سر دادند

از شراب تو به جبریل تعارف کردند
شوق پرواز تو را هم به کبوتر دادند

دکمه بازگشت به بالا