سلک عشاق , غیر خلوت نیست
خلوت ماست روضه , جلوت نیست
ما همینجا توجه محضیم
احتیاجى به کنج عزلت نیست
سلک عشاق , غیر خلوت نیست
خلوت ماست روضه , جلوت نیست
ما همینجا توجه محضیم
احتیاجى به کنج عزلت نیست
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست, همانا برادری است
کم کم زمان و لحظه ی پرواز میشد
“عَجّل وفاتی”خواندنش غمساز میشد
میگفت حیدر زیر لب با سوز و حسرت
ای کاش این در رو به بیرون باز میشد
مجید قاسمی
ادا نمیشوی ای عشق با زبان ها خوب
نمیرسند به توصیف تو بیان ها خوب
تو دیده میشوی از دور اگر نگاه کنند
به سمت قبله ی خورشید, دیده بان ها خوب
ببین می تــوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان
تو هم مثل من نیمه جـانی بمان
زمــین گـیر من,آســمانی,بمان
مصحفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است
آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است
دست بوس فاطمه بودن کمال مصطفی است
در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است
اول نیفتد بی گمان آخر می افتد
دیوار کج همواره راحت تر می افتد
هرکس که زهرا را کند آزرده خاطر
روز جزا از چشم پیغمبر می افتد
نمی خواستم ببینم این روزا رو
چون ازش می ترسیدم سرم اومد
روزگار بدی بود بعد بابات
بعد تو روزای بدترم اومد
با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای
با همین ترفند ساده, پایبندم کرده ای
بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود
در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای
یاد دارم مدینه روزی که
“دسته گل نه , طناب آوردند”*
جای خوبی و زحمت بابا
با بدی ها جواب آوردند
قصه ی کوچه ی باریک سرش معلوم است
حرف کوچه که بیاید خطرش معلوم است
خوب پیداست زمین خورده کسی در کوچه
جای زانو زدن رهگذرش معلوم است
من هرچه دارم از کرام اهل بیت است
گنج دو دنیا زیر گام اهل بیت است
زیبا ترین جا کنج بام اهل بیت است
صبح و مساء ذکرم سلام اهل بیت است