با نور خویش کرده خدا,جلوه گرتورا
بخشیده از جلالت خود,زیب وفر تورا
خاتون عالمی,که چنین خواست از ازل
با آفتاب عصمت خود,مفتخرتورا
حدیث اشک
چشم ما خشک است و چشم یار گریان مانده است
ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است
آنقدر از دست مردم غصه خورد و غصه خورد
رفته است از شهرها و در بیابان مانده است
شدم از قبل, مست و شیداتر
نیست از چشم من که دریاتر
پیش شاهان مقام و مرتبه ى
نوکری بوده است بالاتر
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است
قائم مقام حضرت زهرای اطهر است
او فاطمه است , فاطمه ی دیگر قم است
عرش خدا به زیر قدم های او گم است
عمری غُبارِ حضرتِ معصومه ایم ما
تا در جوارِ حضرتِ معصومه ایم ما
هرچند بارِ حضرتِ معصومه ایم ما
در سایه سارِ حضرتِ معصومه ایم ما
اهلِ دیارِ حضرتِ معصومه ایم ما
شش دنگ دل از روز ازل خورده به نامت
شش جرعه خدا ریخته می داخل جامت
تاریخ شده از نفست پر که به این شکل
امروز رسیده است به ما عطر امامت
آتش گرفت کاشانه ات مانند زهرا س
می سوخت درب خانه ات مانند زهرا س
آسیب دیده شانه ات مانند زهرا س
شد روضه جانانه ات مانند زهرا س
یادتان هست آتش فتنه
شعله ورگشت پنجم مرداد
حمله های منافقین پست
شیرمردان تنگه مرصاد
خلق و خویت پیمبری بوده
قلمت کار حیدری کرده
از مقام فُضَیل * فهمیدم
منبرت شیعهپروری کرده
کاش می شد بگذارند مُهیا گردد
شبِ او صبح به محرابِ مصلا گردد
شبِ او صبح نشد,نیمه شب او را بردند
تا که با زخمِ زبان آن شبش احیا گردد
آتش به جان دلبر جانانه می زنند
با شعله ای که بر در این خانه می زنند
پیر و جوان که فرق ندارد برایشان
در میزنند و بعد چه جانانه می زنند
بگذارید از این خانه عبا بردارد
لااقل رحم نمایید عصا بردارد
بگذارید در این حلقه ی دود و آتش
طفلِ ترسیده از این معرکه را بردارد