ای که سی سال تو با درد مدارا کردی
روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی
بعد تشییع تن یاس شکسته هر روز
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی
حسن کردی
گم کرده است راه و به سامان نمی رسد
آن دل که بر ارادت خوبان نمی رسد
دست توسلی که ندارد یقین وصل
هرگز به پای بوسی جانان نمی رسد
امین مکه دیگر جان پناهش را نخواهد داشت
پس از دستان مهرت تکیه گاهش را نخواهد داشت
سپاه من نگاه مهربانت بود بی تردید
پیمبر بی تو دیگر آن سپاهش را نخواهد داشت
مرا ببخش ببین تحبس الدعا شده ام
گناه کار ترین بنده ی خدا شده ام
همیشه توبه شکستم همیشه بخشیدی
به کار توبه شکستن چه نخ نما شده ام
شرح خیرالعمل ولایت توست
زندگی وام دار خلقت توست
ای معمای آفرینش که…
قبل هر نور نور رحمت توست
روضه ی کربلاست تقدیرش
مثل زینب شکسته تصویرش
داغ شرمندگیِ عباس است
علت قد و قامت پیرش
آتش گرفته سینه ام از ماجرای تو
ابرم همیشه مادر من در عزای تو
پاک ست فرش قلب من از آفت ریا
شکر خدا که شسته شده زیر پای تو
پشت در عشق را اذان می داد
پرچم شیعه را تکان می داد
با تمام توان به مسلخ عشق
راه را بر همه نشان می داد
تویی مادرانه هوادار ما
طبیب نفس های بیمار ما
فقیر و یتیم و اسیر آمدیم
ببین حالت سخت غمبار ما
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان
آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان
دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده
آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان
رسید از وسط شعله ها صدای دلت
جگر خراش شد آن لحظه ناله های دلت
نسوخت غیر در خانه ی امید علی
میان آن همه مردم دلی برای دلت
اشکیم و می چکیم به پای شما فقط
تقدیم می شویم برای شما فقط
قلب تمام ما شده جای شما فقط
اصل است تا همیشه رضای شما فقط