حسين ايماني

لطف باب الحوائج

هر کس که می خواهد ببیند لطف حیدر را
باید بگیرد دامنِ موسیَ ابنِ جعفر را

باب الحوائج شد که درمانده نَمانیم و…
باب الحوائج شد بگیرد دستِ نوکر را

مخزن الأسرار

یاٰ مَنْ اَرْجوُهُ لِکـُلِّ خَیر معنا می شود
یا علی می گویم و خیرات پیدا می شود
با تو باشم بابِ خوبی و کرم واٰ می شود
شاملِ حالم دعایِ نابِ زهرا می شود

کوفی بی وفا

شاید ببینی بی وفایی را… وفا هرگز
گفتم بیا کـوفه ولی کـوفه میا هرگز

در کوچه و پس کوچه هایش سنگ بسیار است
دارند چنگی بی حیا امّا حیا هرگز

اسد الله رباب

نامِ نامیِ شما روی لبم گل کرده
هرکسی هرچه شده بر تو توسّل کرده
پدر از لعلِ علی شَهد تناوُل کرده
اسم تو آمده و دشمن دین حوُلْ کرده

دکمه بازگشت به بالا