رضا قاسمی

زائر ارباب

قصه ی نوکری ام را همه جا بنویسید
و برای منِ مسکوت , صدا بنویسید

حسرتی که به دلم مانده , خودش دیوانی ست
مو به مو خط به خطش را … همه را بنویسید

سلام خواهر خورشید

صدا صدای تپش های قلب باران است
و یا که زمزمه ی قاریان قرآن است
ستاره ها همه جمع اند , دور منزلِ نور
به پشت خانه ی خورشید , راه بندان است

یا امام صادق (ع)

بارها این جمله را بابا برایم گفته بود …
” ای پسر جان احترام پیرمردان واجب است
هر کجا یک مو سپید آمد ز جا برخیز که …
احترام موی ایشان مثل قرآن واجب است “

یا زینب (س)

دمم چه گرم گرفته ست با دم حرمت
به طالعم بنویسید , آدم حرمت
چه آرزوی قشنگی … اگر قبول کنی …
شوم ملازم خط مقدم حرمت

یا ولی الله…

زحمتت هستم و ای کاش دگر کم بشوم
یا که نه … با نفس قدسی ات آدم بشوم

چه خیالات عجیبی … من و این بار گناه …
خواستم در نظر چشم تو مَحرم بشوم

یا عزیز الله

هر روز صبح زود , به آقا سلام کن
یا گریه کن برای غمش یا سلام کن
گر مثل من به کرب و بلایش نرفته ای
هر جا نشسته ای ز همانجا سلام کن

شعر شهادت حضرت علی (ع)

بغض بابا وسط سفره ی افطار شکست
هی فرو خورد و فرو خورد و به هر بار شکست

حفظ ظاهر بخدا سخت تر از هر کاری ست
چهره ی پیر پدر پای همین کار شکست

شعر ولادت امام حسن (ع)

سلام ای کریم ابن اصل کرم
سلام ای علی زاده آقا تبار
سلامٌ علیکم حسن جان من
و رحمت به تو حضرت سفره دار

شعر مناجات امام حسین(ع)

به روی چهره ی من رد پای تشنگی است
لبم دچار , به آب و هوای تشنگی است

به ذکر حضرت بارانِ عشق مشغولم
دوباره روی لبم ربنای تشنگی است

شعر مناجات امام رضا (ع)

فکر مشهد به سرت زد , تو شفا می گیری
در همین رفت , وَ آمد , تو شفا می گیری

صد و یک بار بگو “ضامن آهو مددی”
پس از این ذکر , به اَبجَد , تو شفا می گیری

شعر مناجات امام رضا (ع)

من مریض هجرم و رویای درمان کافی است
پس تبم را خوب کن , کابوس و هذیان کافی است

بهر درمان تمام دردهای لاعلاج
آه … آقا یک نگاه تو به قرآن کافی است

شعر ولادت ولی عصر عج

شهر , آذین شده و منتظر یار شده
لحظه ی عاشقیِ “آمدن” انگار شده
آسمان چشم شد و روی زمین دوخته شد
ماه , همسایه ی دیوار به دیوار شده

دکمه بازگشت به بالا