سید پوریا هاشمی

تو حسین منی

بشنو از من دوجمله حرف حساب..
واقعا دوست دارمت ارباب!

دل من خانه ی قدیمی توست
بین ویرانه است گوهر ناب

بگو حسین

بگو حسین که این زنگ خانه ی زهراست
بگو حسین که این اسم اسمِ خاص خداست

بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است
بگو حسین قند مکرّر لب‌هاست

عزیزم حسین (ع)

در عالم ذر خدای باری..
با شیعه گذاشته قراری

گفتیم به غربت تو لبیک
گفتیم به ماتم تو آری

پیش به‌ سوی حسین

پیش به‌ سوی حسین پیش به سوی حسین
راه نجات است این راه نجات است این

پیش به سوی حرم پیش به سوی حرم
راز حیات است این راز حیات است این

نوبت عشق است

نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است

ای به قربان سرت

یک سلامِ گرم از این بی سرو سامان شده..
به همان آقا که در کوه و کمر حیران شده

عید قربانت مبارک ای به قربان سرت
کوفیان با کشتن من عیدشان قربان شده!

شعر روضه امام باقر علیه السلام

مگر میشود گریه بسیار کرد..
مگر میشود دیده خونبار کرد..
مگر میشود صحبت از خار کرد..
مگر میشود نقل بازار کرد..

ناله ی العطش

حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است
هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است

ناله ی العطش من نرسیده ب کسی
چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است

مظهر الله اکبر

شوق نماز شکر پدرها چه محشر است
وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است
دختر چه دختریست کریمه مطهر است
در یک کلام مظهر الله اکبر است.

یا علی مولا

مردمی که به تو نظر کردند..
چشم بر روی دیگران بستند
محتضرها به عشق دیدن تو..
عوض احتضار، سرمستند

تحویلم بگیر

گفتند هرکس تا دم این در میاید..
هرکس که باشد پاک از آن در میاید!

باید مرا امشب ببخشی نه نیاور!
این‌کارهای سخت از تو برمیاید

آقای من

نیست بیداری دراین خواب زمستانی ما
چه مکافاتی شده شبهای هجرانی ما!

رودها از درد ناشکری به خشکی میرسند
خشک شد از معصیت چشمان بارانی ما

دکمه بازگشت به بالا