کعبه اش بود و ز شب تا به سحر ماتش بود
دخترش بود و به حق مادر ذراتش بود
او سه آیه است ولی تا دم آخر احمد
مست و مبهوت, ز زیبایی آیاتش بود
کعبه اش بود و ز شب تا به سحر ماتش بود
دخترش بود و به حق مادر ذراتش بود
او سه آیه است ولی تا دم آخر احمد
مست و مبهوت, ز زیبایی آیاتش بود
دختر که بی لالایی مادر نمی خوابد
مردم همه خوابند او دیگر نمی خوابد
این در تمام خاطراتش را به آتش داد
تا آخر عمرش کنار در نمی خوابد
بعید نیست پدر با پسر یکی شده باشد
عجیب نیست پسر با پدر یکی شده باشد
که تیر نیز نفهمیده بر گلوی که خورده
حسین با علی اش آن قَدَر یکی شده باشد
پرونده ام شده است پر از اشتباه, آه
شرمنده ام از این سر و روی سیاه, آه
حمد شفا برام بخوانید نیمه شب
دل مرده ام ازین همه کوه گناه, آه
دخترم, ارثیه ی غربت مادر مال تو
پر کشیدن مال من, این دو سه تا پر مال تو
داغ من مال علی, داغ علی هم مال من
حسنین و غم این دو تا برادر مال تو
یک و ماه و نیمه گوشه ی خونه
افتادی و بی حال و بی جونی
هرشب نگاهت با دلم میگه:
دلخوش نباشم , که تو می مونی
چشم هایت به آسمان باز و
در سکوتت هزارتا حرف است
لااقل ناله اى بزن خانم
جمله نه…آهِ تو دوتا حرف است…
با نگاهی از کرَم سرشار٬ حالم را بپرس
خسته ام این روزها بسیار٬ حالم را بپرس
رو به سمت جمکرانت باز هم تب کرده ام
سوختم در حسرتِ دیدار٬ حالم را بپرس
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز
و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز
بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد
لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز
باغنچه شکست شاخه ی طوبی را
میخواست عزادار کند دنیا را
میرفت که بشکند میان کوچه
پیش همه حرمت ذوی القربی را
ایوان تو قرارِ دِلِ بی قرار ها
در گوشه چشم توست شکوه وقار ها
گر جوی خون طلب کنی از عاشقان خویش
صف می کشند در نظرت جان نثار ها
من گریه میکنم که مصفا کنی مرا
شاید غبار چادر زهرا کنی مرا
ابن الکریم بر در تو سائل آمده
دور از کرامت است ز سر وا کنی مرا