شعر شهادت اهل بیت

یا زهرا(س)

هرچند که با سختی بسیار می آید اینجا
با غم‌ سینه بیمار می آید اینجا
فاطمیه وسط روضه بشین تکیه نزن
مادری دست به دیوار می آید اینجا

 امیر فرخنده

آه! قبرت کجاست مادرجان؟

غصه بی انتهاست مادرجان
آه! قبرت کجاست مادرجان؟

شرح این درد را توانی نیست
از مزارت چرا نشانی نیست!؟

روا نبود به بیت علی شرر بزنند

روا نبود به بیت علی شرر بزنند
نمک به زخمِ جگرهای شعله ور بزنند

حرامیان همه با قصد شوم آمده اند
که از کبوتر این خانه ، بال و پر بزنند

یا صدیقه الشهیده (س)

صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شد
هر کجا شد حرف از بانو به نیکی یاد شد

او که جای خود گلوبندش اسیر آزاد کرد
حر هم از یمن ادب بر نام او آزاد شد

حتی کنیز خانه ی زهرا عزیز است

حیران شدم حیران،رسیدم تا به فضه
باید توسل جست در هر جا به فضه

حتی کنیز خانه ی زهرا عزیز است
قبل از تولد داده ام دل را به فضه

خوردی زمین و عرش معلی کبود شد

خوردی زمین و عرش معلی کبود شد
خورشید تیره شد ، همه دنیا کبود شد

حوریه با نسیم عوض میشود رُخش
آه از دمی که صورت حورا کبود شد

حجت اللهِ معظم زهرا!

حجت اللهِ معظم زهرا!
همه ی حُسنِ مجسم زهرا!

هر پیمبر به نگاهت محتاج..
جان پیغمبر خاتم زهرا

یا زهرا(س)

تابیدی و به مهر تو جان آفریده شد
پلکی زدی، زمین و زمان آفریده شد

از تار و پود معجر تو پایه‌های عرش
از چین چادر تو جهان آفریده شد

مرا ببخش که محکم به صورتم نزدم

اگر چه غرق خطا هستم و اگر چه بدم
بجز تو سنگ کسی را به سینه ام‌ نزدم

سرم به سنگ نخورده است، سر به راهم‌ کن
سر مرا بطلب تا نخورده بر لحدم

نام تو را نوشتم و دفتر شکسته شد

نام تو را نوشتم و دفتر شکسته شد
جوهر کبود شد، گل پرپر شکسته شد

آتش گرفت خانه و کاشانه، در شکست
با آن، غرور فاتح خیبر شکسته شد

ابر بهاری ام

این روزها شبیه به ابر بهاری ام
در حال رفتنم ، شده ام رود ، جاری ام

زحمت شدم برای تو و خانه ام ، ببخش
برده قرار از دل تو بیقراری ام

بسم رب النور

بسم رب النور ، باید از زنی والا نوشت
باید از رمز وجود عالمِ بالا نوشت

شکر حق نام مرا از لطف خود ربِ جلی
در میان خادمان حضرت زهرا نوشت

دکمه بازگشت به بالا