شعر شهادت حضرت زهرا س

به عشق خود

خدا کند که مرا فاطمی حساب کنی
به نوکری شده یک بار انتخاب کنی

شبیه قنبر مولا که نه ولی از لطف
مرا غبار قدوم ابوتراب کنی

اُمِّ اَبیها

زهرا که تنها علت ایجاد عالم بود
نورش نبود ارکان هستی نامنظم بود
حتی پیمبر هم به زهرایش توسل کرد
یعنی که تنها اسم زهرا اسم اعظم بود
نه سال در حق علی هم مادری کرده

دعا کن بمانی

الهی بمیرم که مضطر شدی
بمیرم زمین گیر حیدر شدی
دعا کن بمانی که شاید گلم
دوباره خدا خواست مادر شدی

نقشِ سربندش

مینویسم دوباره از سر خط
نام زیبای حضرت زهرا
مینویسم که هرکه جای خودش
آسمان جای حضرت زهرا

وصیت

الهی بمیرم که مضطر شدی
بمیرم زمین گیر حیدر شدی
دعا کن بمانی که شاید گلم
دوباره خدا خواست مادر شدی

شهود

با دست حیدر است که حق, خلق جود کرد
باران به شوق اوست به عالم فرود کرد

تا زد گره به ابروی خود لشکری گریخت
اسلام, اینچنین غلبه بر یهود کرد

پرِ تو می‌اُفتد

هنوز وقتِ نمازت پرِ تو می‌اُفتد
به رویِ شانه‌یِ زینب سَرِ تو می‌اُفتد

بگیر چهره ولی عاقبت که می‌دانم
نگاهِ من به دو پلکِ ترِ تو می‌اُفتد

خطبه زهرا

قیر بانویی ام که غنی بذات است
همان زنى که کرم از کرامتش مات است
 
فقط نه ما که براى پیمبران , محشر
مدال فاطمیون مایه مباهات است
 

دلواپسم

فاطمه, دلواپسم , خیز و پریشانم مکن

دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن

بین مسجد گریه ام را دیده ای ,پس صبر کن

پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن

جان حسین

ناموسِ عرش , وحیِ مجسّم, دعا نکن
سِّر طواف , ‌بانیِ زمزم, دعا نکن

سرفصل عشق , مادر مظلوم کائنات
یکتا دلیلِ خلقت عالم ,دعا نکن

تکیه‌گاه

هر جا در انتخاب مسیر اشتباه شد
در راهِ روضه‌ی تو دلم سر به راه شد

دیگر زمین نخوردم از آن روز , که مرا
دیوار تکیه‌های غمت تکیه‌گاه شد

یک سوم سادات را کشتند

ما به جای مادرِ خود پشت در بودیم کاش
او سپر شد بر علی ما هم سپر بودیم کاش

یک زن و یک لشکرِ نامرد ؛ این انصاف نیست
روبروی مردهای بی جگر بودیم کاش

دکمه بازگشت به بالا