با نام بلند او نوشتیم از زلفِ کمند او نوشتیم
تلخیم ولی شکر فروشیم تا از لبِ قند او نوشتیم
حال و هوایت را به سر دارم حسابی آقا هوای یک سفر دارم حسابی مولا دلم تنگ نجف شد آخر شب شاهد بخواهی چشم تر دارم حسابی