با اینکه سنگین است میزان گناهانم
سر به هوا بودم , ولی حالا پشیمانم
نه دم ز توبه میزنم نه دم ز استغفار
چیزی به غیر از گریه کردن هم نمیدانم
با اینکه سنگین است میزان گناهانم
سر به هوا بودم , ولی حالا پشیمانم
نه دم ز توبه میزنم نه دم ز استغفار
چیزی به غیر از گریه کردن هم نمیدانم
عالم همه یک نقطه ای از نونِ حسین است
عشق است چنین جاذبه در خونِ حسین است
زیباییِ احساسِ من این است که جانم
آن عاشقِ دیوانه وُ مفتونِ حسین است
من که در کنج خرابات نشستم هرشب
تا بود حرف عسل وار تو مستم هرشب
عشق آموخته ام من ز اویس قرنی
که دلم را چو جبین تو شکستم هرشب
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه
برگشته سر به زیر, پشیمان تر از همه
از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه
خبر آمد رمضان است خدا… میبخشد
بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد
معصیت کارترین باشی اگر با توبه
وسط بزم مناجات و دعا میبخشد
خسته ام از همه اِبرازِ پشیمانی ها
میخورم چوب از این تَرکه ی نادانی ها
هر چه پُل پشت سرم بود خرابش کردم
حال من ماندم و این وسعت ویرانی ها
دارم اگر از عشق تنها ادعایش را
اما همیشه در سرم دارم هوایش را
او جان به من داده اگر جان مراهم خواست
هرگز نمیپرسم از او چون و چرایش را
ای بودنت برای عبادت دلیل من
کعبه پر از بت است,کجایی خلیل من؟
دست مرا بگیر که در ابتدای راه
وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم
دلمرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان می دهد به ما
ماه خدا دومرتبه بی ماه روی تو
دارد بشارت رمضان می دهد به ما
یک دمی از پرده برون آ, گلم
بین که چه آرام گرفته دلم
دل به تولای شما بسته ام
این همه از دوریی تو خسته ام
پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین
قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین
آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است
نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین