شعر ولادت ابن الرضا

یا جواد الائمه(ع)

ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است

نورِ چشم ضامن آهو

از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه ای
خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه ای

قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید
یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه ای

دل یکی، دلبر یکی

جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی
بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی
ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی
تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی

یا جواد الائمه

اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است

اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است

ابن الرضا(ع)

ای کسی که هر گره با دست تو وا می شود*
دردهای بی دوا با تو مداوا می شود

راه بیرون آمدن از سختی و غم یاد توست
در شدائد، رحمت و لطف تو پیدا می شود

دلبر بیاوریم

بر آن شدیم باز که دلبر بیاوریم

در آسمان, ستاره ی دیگر بیاوریم

 باید دوباره نخل ولا را ثمر دهیم

یعنی به باغ عشق صنوبر بیاوریم

 

قبله کواکب

بیا به شهر مدینه نگاه را حس کن

به دل سفر کن و نزدیک راه را حس کن

بیا به روی مسیح آفرین حق بنگر

شمیم یوسف بیرون ز چاه را حس کن

رباعیات ولادت امام جواد (ع)

آن گل که سرآغاز شکوفائی بود

رخسارۀ او بهشت رویائیبود

وقتی که درآغوش رضا می خندید

چون دیدن باغ گل تماشائی بود

با مهر تو دل سپهری ازنور شود

با یاد تو سینه وادی طور شود

تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا

کز آمدنت فاطمه مسرور شود

ای گل که فضا معطر ازبوی بود

سرتا سریثرب همه مشکوی تو بود

وقتی که رضا تو را در آغوش گرفت

در دیدۀ او نقش گل رویتو بود

سید هاشم وفایی

 

نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد

نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد
تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد
تو آمدی و خبر آمد از سرادق عرش
زمین برای همیشه پر از مسیحا شد

دکمه بازگشت به بالا