مجید قاسمی

شور یکپارچه در معرکه ای غالب شد

شور یکپارچه در معرکه ای غالب شد
نوبت ماه علی بن ابی طالب شد
ماه از خیمه خود در طلب باران رفت
ابرها را همه پس زد طرف میدان رفت

تا کی به تمنای وصال تو علمدار

تا کی به تمنای وصال تو علمدار
اشکم شود از هر مژه یک عمر پدیدار

آهنگ غمِ «العطش » شاپرکی را
در کرب وبلا میشنوم از در دیوار

آبرو دار عرش اعلایی

آبرو دار عرش اعلایی
یاغیوراً وخَیْرَتِ الباقی
کوه مردانگی , ابالغیره
السلامٌ علیک یا الساقی

سخن از خیر بی کرانی که

سخن از خیر بی کرانی که
هرچه دارد نبی از او دارد
پادشاهی که بر ردای تنش
اثر وصله و رفو دارد

هفته ها رفت و چشم انتظارم

هفته ها رفت و چشم انتظارم

« ای قلم سوز لَرین دَه اَثَر یوخ »

ای نسیم سحر گاه جمعه

« آشنا دَن مَنَه بیر خَبَر یوخ »

دکمه بازگشت به بالا