محمد حسین رحیمیان

گدای فاطمه

المنت لله که من هستم گدای فاطمه
شد خانه ی امّید من ، دولت سرای فاطمه
شرمنده ام از این همه ، لطف و عطای فاطمه
اسباب زحمت بوده ام عمری برای فاطمه

داری شکسته تر می شی

شب به شب داری شکسته تر می شی
بد جوری داره دلم شور می زنه
چشمای بی رمقت به من میگه
آخرین روزای با هم بودنه

قد کمانی ام

یاسم ولی به چشم همه ارغوانی ام
سروم ولی به چشم همه قد کمانی ام

امروز قاتلم به ملاقاتم آمده
تا شهر را خبر کند از نیمه جانی ام

الهی دست مغیره بشکنه

شب به شب داری شکسته تر می شی
بد جوری داره دلم شور می زنه
چشمای بی رمقت به من میگه
آخرین روزای با هم بودنه

کاشف الکرب الحسین

یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین
با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین
ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین
زندگی شد با تو شیرین کاشف الکرب الحسین

صله ی تذکره ی کرببلا

نقل است که فخر علما ، شیخ بهایی
شد شامل لطف و کرم خاص خدایی

گفتند بیا فاطمه داده است رضایت
معمار حرم باش ، علی کرده جدایت

یا صادق آل عبا

السلام ای دل و دلدار اباعبدالله
ششمین سید و سالار اباعبدالله
همه با دیدن تو یاد حسین افتادند
ای حسینیه سیار اباعبدالله
ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم

اَینَ زین العالدین

من ندارم در جهان جز تو امینی ای خدا
داری از من عبد آلوده ترینی ای خدا؟
ای پناه بی پناهی ها ، بده آرامشم
خسته ام از این هیاهوی زمینی ای خدا

یا قمر العشیره

رسیده ماه ، ولی جای شب سحر شده است
ابوتراب از امشب اباالقمر شده است

نبود شاد چنین بعد فاطمه مولا
بگو به قاتل محسن ، علی پدر شده است

آمد به لبش جان

آمد به لبش جان و شبش را سحری نیست
جز مرگ به لب هاش دعای دگری نیست

بر دوست و دشمن همه آن خیر رسانده
شایسته ی این مرد خدا خونجگری نیست

آتش عشق علی

زندگی با عاشقی باشد صفایش بیشتر
هر که عاشق شد خدا دارد هوایش بیشتر
دل که بی دلدار شد دیگر ندارد آبرو
شهر ِ بی عاشق شود درد و بلایش بیشتر

مادر ایثار

السلام ای مادر ایثار یا ام البنین
دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین
وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد
مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین

دکمه بازگشت به بالا