وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
قُنداقه را حسین گرفت و نگاه کرد
اینگونه آفتاب تبسم به ماه کرد
با خنده ی پیمبری اش از همان نخست
حال حسین را علی اش رو به راه کرد
به چشمه های زمین داد آبرویش را
به شاخه های درختان نوشت مویش را
شکفت با نفس تیغ و خنجر و آنگاه
به بادهای پس از خود سپرد بویش را
وقتی که هدف نیست کمان فایده اش چیست؟
بی نام علی هر دو جهان فایده اش چیست؟
جز گفتن سی تا به علیٍ سه شب قدر
هی روزه ی ماه رمضان فایده اش چیست؟
.
بی وقفه بی مقدمه هیئت گرفتنی ست
هیئت گرفتنی ست سعادت گرفتنی ست
از موقع ورودیه تا آخر دعا
هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی ست
نور,زهرا شد و مُنوّر شد
شب قدر نبی مُقدّر شد
نه خدیجه به دامنش آورد
بلکه زهرا خدیجه آور شد
برای بردن داغی چنین خبر گرم است
خبر رسیده به چیدن سرِ تبر گرم است
اگرچه مادر خانه به بستر است ولی؛
تنور خانه سه ماه است بیشتر گرم است
گل که شد مقصود,حتی خار حاجت می دهد
خار با تو می شود گلزارحاجت می دهد
زینب و زهرا بماند فضه هم جای خودش
توی این خانه در و دیوار حاجت می دهد
این شمع وقتی رفته سوسو رو به قبله
خورشید می تابد ازاین سو رو به قبله
وقت نمازِ فاطمه مانده ست عقلم
قبله به او رو کرده یا او رو به قبله؟
هی خط زد و دو مرتبه از سر اضافه کرد
آخر میان کوچه دوتا در اضافه کرد
اسم من و تو و همه را در میان لوح
آن قدر گفت و گفت که آخر اضافه کرد
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست
گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست
حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر
آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست
سر به روی شانه ی دیوار…در سنگین شده
که نمی چرخد به دورش آنقدر سنگین شده
کوچه های شهر را برهم زده با گفتنش
باد لکنت دارد از بس که خبر سنگین شده