احسان نرگسی رضاپور

خیر العباد

در صحنه ی پیکار هنرمندترین است
او جای خودش…قنبر او عرش نشین است
بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است
ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است

انسیه الحورا

هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا
هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا
نفهمیدیم انسان است یا انسیه الحورا
علی شد “باءِ” بسم اللهُ و زهرا “نونِ” اعطینا

مشک افتاده

شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش
هر که آمد نیزه ای می کاشت روی پیکرش

کار دنیا را ببین….کارش به مشک افتاده است
او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش

جوانمرد

مشک تو اقیانوس را سیراب خواهد کرد
هُرم نفس هایت زمین را آب خواهد کرد

دریا برای دیدنت آغوش وا کرده ست
دیوانه ات، مرز جنون را جا به جا کرده ست

آیینه ی لطافت مادر

تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی
آیینه ی لطافت مادر خوش آمدی

ای آن کسی که شهرت نام بلند تو
از عرش رفته است فراتر…خوش آمدی

فدای حسنت

چشم وا کردم و دیدم که شدم سینه زنت
همه ی عالم و آدم به فدای حسنت
می چکد نام دل آرای علی از سخنت
سپر حیدر کرار شده جان و تنت

عشقی ابدی

سلطان زمین است و اَبَر مرد زمان است
از شوق نگاهش دل من در هیجان است
از کودکی ام نام علی ورد زبان است
صد شکر علی سایه ی روی سرمان است

عروه الوثقی

نخ تسبیح زهرا عروه الوثقی حیدر بود
علی دنیای زهرا بود و او دنیای حیدر بود
گواهی می دهم زهرا فقط همتای حیدر بود
خدا هم مثل زهرا خیره بر سیمای حیدر بود

تو را زدند

زمین بدون تو گم می‌کند بهارش را
گرفته است جهان از تو اعتبارش را

به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش
نبرده است دل آفریدگارش را

یاور پیامبران

زبان به مدح تو وا کرده اند جن و پری
چه خوانمت؟که تو فوق تصور بشری

خدا به دست خودش آفریده است تو را
به این بهانه که حتی دل از خودش ببری!

اعتبارش

زمین بدون تو گم می‌کند بهارش را
گرفته است جهان از تو اعتبارش را

به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش
نبرده است دل آفریدگارش را

حق مادری

بر گردنم عمری ست حق مادری دارد
خورشید گونه رسم ذره پروری دارد

وقتی خدا فرمود: لو لا فاطمه…یعنی
بر کل مخلوقات زهرا برتری دارد

دکمه بازگشت به بالا