اشعارمذهبی

یا امام زمان عج

میخواست که در سینه توان داشته باشد
با عشق همیشه ضربان داشته باشد

موسی در این خانه نشسته ست که شاید
یک گوشه ی این خانه امان داشته باشد

یا سیدالکریم الحسنی(ع)

سالیانی ست که بر قبله ی ری رو کردم
دست من نیست , به احسان شما خو کردم

هر سلامی به تو دادیم , حسن داده جواب
بی سبب نیست که در صحن تو هوهو کردم

شعر مناجات با امام زمان(عج)

او تا نفس کشیده من انگار طاهرم
وقتی که با امام زمانم معاصرم

چون آینه غبار گرفته ست باطنم
از بسکه هر دقیقه رسیدم به ظاهرم

شعر مناجات امام زمان(عج)

باید از بندگی تو به خدایی برسیم
بعد ازاین حبس کشیدن به رهایی برسیم

بی طبیبانگی تو به خدا ممکن نیست
بعد یک عمر دویدن به دوایی برسیم

دکمه بازگشت به بالا