دادم پس از تو دیگر از کف راه چاره
من ماندم و یک آسمان بی ستاره
فرقی ندارد زنده باشم یا نباشم
وقتی ندارم روی دوشم شیرخواره
دادم پس از تو دیگر از کف راه چاره
من ماندم و یک آسمان بی ستاره
فرقی ندارد زنده باشم یا نباشم
وقتی ندارم روی دوشم شیرخواره
هر لحظه از خدا طلب مرگ میکنی
وقتی که دشمنت بلد ِ راه میشود
ته مانده ی نفس زدنِ صبح تا غروب
صرف کشیدن دو سه تا آه میشود