مادر و بچه در خطر هستند
چون علمدار یک نفر هستند
در مسیر دفاعِ از حیدر
هر دو تا عازم سفر هستند
مادر و بچه در خطر هستند
چون علمدار یک نفر هستند
در مسیر دفاعِ از حیدر
هر دو تا عازم سفر هستند
هر کسی با نیت خالص به هیئت می رود
سمت هیئت نه… به واقع سمت جنت می رود
می شود بال ملائک سنگ فرش راه ما
فاطمیه هر کسی دنبال خدمت می رود
نقشه ی قتل علی بعد از نبی تنظیم شد
با جسارت های قُنفذ این سند ترسیم شد
محسنیه شد میان شیعه,در این روزها؛
از مقام روح و از تأثیر آن تکریم شد
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست, همانا برادری است
همه تسبیح به دستند به تسبیحاتش
همه تفسیر به دستند پى آیاتش
باطنش جاى خودش , ظاهر او هم سِر است
ما تماماً همه محویم , تماماً ماتش
تو که در سینه خود سوره کوثر داری
بوسه بر دست خود از لعل پیمبر داری
تو همان سیب بهشتی که پیمبر بوئید
دامنی چون گل ریحانه معطر داری
دل ما را ببر کنار خودت
تا مدینه به آن دیار خودت
آسمان به این بزرگی را
کرده ای مرکز مدار خودت
بغضی میان قلب دشمن ها بماند
وقتی که دست مرتضی بالا بماند
بعد از نبوت میرسد وقت امامت
تا پیروی از ظلم بی معنا بماند
بر شیعیان حیدر کرار مادر است
آن بانویی که باطنِ آیات کوثر است
ما از دعای فاطمه در بند حیدریم
این ذره ای از آن همه الطاف مادر است
صیدی که زیر پای چهل نانجیب رفت
باید که استخوان تنش جا به جا شود
با زور دست دختر خود هم تکان نخورد
دیگر کمر نمانده برایش که پا شود
مسعود اکثیری
زهرا اگر نبود پیمبر نداشتیم
در سینه ها ولایت حیدر نداشتیم
زهرا اگر نبود بهشتی نمی شدیم
چشمی که برشفاعت محشر نداشتیم
ای داغ عشق بر جگر خون فشان تو
وی لاله زار زخم , تن ارغوان تو .
ای آخرین بهانه ی شادابی علی!
در اول بهار رسیده خزان تو