نور چشم رضایی آقا جان
من خودم را گدات می دانم
“یا جوادالائمه ادرکنی”
پای باب الجواد می خوانم
نور چشم رضایی آقا جان
من خودم را گدات می دانم
“یا جوادالائمه ادرکنی”
پای باب الجواد می خوانم
تکان گریه ی سختی به شانه ها دادی
بهانه دست جگرهای چشم ما دادی
اجازه داد نگاهت که عاشقت باشم
جواز نوکری امشب مرا دادی
معدن جود و کرم ابن الرضا
ساقی چشم ترم ابن الرضا
من که مست این همه لطفت شدم
داده ای بال و پرم ابن الرضا