علی است شـاهد درد و بـلای زهرایش
و اوست کـوهِ غمِ جـان فضای زهرایش
سکوت شیرخدا..فاطمه..کتک.. هرگز
به جز بخـاطـر أمـر خـدای زهرایش
علی است شـاهد درد و بـلای زهرایش
و اوست کـوهِ غمِ جـان فضای زهرایش
سکوت شیرخدا..فاطمه..کتک.. هرگز
به جز بخـاطـر أمـر خـدای زهرایش
آتش گرفت این در و آتش گرفت دل
افتاده بود مادر و آتش گرفت دل
در حیرتم دوزخ و درب بهشت , نه
می سوخت قلب حیدر و آتش گرفت دل
حرمت شکسته اند و نوشتند ملال نیست
کشتند اهل خانه و گفتند قتال نیست
اصحاب هر کدام به دنبال خویشتن
حتی به گوش شهر صدای بلال نیست
سر مزار تو می آیم و ز طفلانم
نهان نمودن این راز سخت و دشوار است
گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود
آتش به بیت ام ابیها روا نبود
آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزاست
در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود