اشعار روضه حضرت علی ع

شعر روضه امیرالمؤمنین (ع)

کیسه های نان وخرما خواب راحت می کنند
دستهای پینه دارش استراحت می کنند

نخلها از غربت و بغض گلو راحت شدند
مردم از دستِ عدالتهای او راحت شدند

شعر روضه امیرالمومنین (ع)

(زبانحال حضرت مولا با صدیقه کبری علیهماالسّلام)

سـی سال مثــل اَبـر برایـَت گریســتم
سی سال مثل شمع به پای تو سوختم
خاکستـر فراق تو بر گیـسـویم نشست
ازبسکه روز وشب به عزای توسوختم

شعر روضه امیرالمومنین (ع)

جاى ناله زدن آماده کنید
تابوتى برا من آماده کنید
فاطمه منتظره باید برم
زود برید یک کفن آماده کنید

شعر شهادت امیرالمومنین (ع)

کوفه, مدینه بود مگر؟ التهاب داشت
محراب, کوچه بود مگر؟ اضطراب داشت

تیغ عدو کجا و سَرِ سِرِّ عدل و داد !
دشمن دوباره بر سر نیزه کتاب داشت

شعر روضه امیرالمومنین (ع)

شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی
کمی ز غربت خود را برای من گفتی

چقدر طعنه شنیدی چقدر دم نزدی
چقدر حرف خدا را به مرد و زن گفتی

شعر روضه امیرالمومنین (ع)

(روضه شب نوزدهم  )

خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری

چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز

همسر من که زمین از نفسش بر پا بود

به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز

دکمه بازگشت به بالا