اشعار شهادت امام جواد ع

محتضر

این پسر محتضری که پدرش نیست 

فرقمیان شب تار و  سحرش نیست

بسکههلهله است زحجره خبرش نیست

غیرشعله بر تمامی جگرش نیست

به زمین خوردی

به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند

جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند 

پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر

که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند

مثل تو مولا

غربت هیچ کسی مثل تومولا نشود

گره بی کسی تو به خداوا نشود

نیست یک خواهر غمدیدهپرستار شما

هیچ کس هم قدم زینب کبری نشود

مادر خود را صدا کند

لب می زند که مادر خودرا صدا کند

یا حق واژه ی جگرم راادا کند

او ناله می زند جگرمسوخت هیچ کس

گویا قرار نیست به اواعتنا کند

غربت نهانی

کسی خبر نشد از غربت نهانی من

نیامده به سرم بهر هم زبانی من

فقط غریب مدینه غم مرا فهمد

که همسرم شده در خانه خصم جانی من

هستند کریمان

هستند کریمان دو عالم سرخوانت

یکبار نخورده است گره کیسه ی نانت

اصلا حرم شاه خراسان حرم توست

هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت

دکمه بازگشت به بالا