اشعار شهادت امام حسین

کنار دِیر…

کنار دِیر شبی ازدحام را دیدم

و جلوه گر سر ماهی تمام را دیدم

میان بزم شرابی در آن سیاهی شب

به روی نیزه سر یک امام را دیدم

می رفت و زیرِ ماه

می رفت و زیرِ ماه دلی را پسند کرد

در کُنجِ دِیرِ, سرزده اش در کمند کرد

خوش کرده بود دل ببرد پیرمرد را

از سجده های پایِ صلیبش بلند کرد

غریب کربلا

پیش پای خودش به خاک افتاد

همه را با نگاه پس میزد


تکیه بر نیزه غریبی داشت

خسته بود و نفس نفس میزد

گودال قتلگاه

 

بس کنحسین ناله ی تو بی نتیجه است

بس کنحسین  نیزه درون جگر شده

بس کنحسین خواهر تو مرده از غمت

بس کنحسین نیزه درون کمر شده

از حرم تا قتلگه

 

از حرم تا قتلگه زینب به دنبالت دوید

دید شمر دون به روی حنجرت خنجر کشید

دید خنجر می کشد شمر از کنار گردنت

رأس پر خون تو را از روی تن او می برید

ذبــحوک

 

مادرم زهرا کنون آمد بَرَم

میدود زینب به سویم از حرم

لحظه های آخرم باشد که چون

شمر ملعون آمده بالا سرم

سرم به چوب محمل

 

دلم نمی دهد رضا , تو را کنم رها حسین

برای دین مصطفی , تو هم شدی فدا حسین

به روی نیلی من و , به پای زخمی ام نگر

دمی نظر نما به من , به خاطر خدا حسین

مقطع الاعضا

همه یخونِ دلش از جگرش بیرون زد

غم اولحظه ی قتل پسرش بیرون زد 

آن چناننیزه فرو رفت میان تن او

در بدنرفت ولی بیشترش بیرون زد 

دکمه بازگشت به بالا