اشعار شهادت مولا

کاسه ها خالی

کوفه امشب چه ساکت و سرد است
کوفه امشب چقدر پُر درد است
کوفه امشب نمیرود در خواب
کوفه گرچه عجیب نامرد است

شعر روضه ضربت خوردن امیرالمومنین (ع)

ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن
ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن
بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز
رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن

ای ولی نعمت من, دلبر و دلدار علی

ای ولی نعمت من, دلبر و دلدار علی

می زند هر نفسم نام تو را جار علی

هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی

کمکم کن بشوم میثم تمار علی

با کوله بار نان , شبِ آخر قیام کرد

با کوله بار نان , شبِ آخر قیام کرد

مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد

یک در میان جواب سلامش نمی رسید

آن که خدا به هر قدم او سلام کرد

سر سفره نشسته بود عجیب

سر سفره نشسته بود عجیب

چشم هایش هوای باران داشت

در حوالی مغرب کوفه

دست هایش دعای باران داشت

سر ِ شکسته

ای قرار ِ دلِ پریشانم

که ز دل آه میکشی گاهی

با من ِ دل پریش حرفی زن

گریه ام را اگر نمیخواهی

تیغ زهر آلود

امشب علی میریزد اشک باورش را

در کوفه می گوید اذان آخرش را

روی لبش انا الیه راجعون است

در آسمان ها دوخته چشم ترش را

گریه ی محراب

با ناله های حیدر محراب گریه می کرد

از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد

در اوج بی قراری همراه اشک مولا

با سوز آه مادر محراب گریه می کرد

دکمه بازگشت به بالا