اشعار ماه رمضان

ناله ی أمّن یجیب

سحر دوباره امیدی است سوی بهبودی

ز جنس پر زدنی نو به سوی قلّه ی نور

پل گذر به روی درّه های تاریکیست

نوید مقصد سبزی به سمت صبح ظهور

قول می دهم

غیر از تو ای خدا به کسی رو نمی زنم

جز در مقام قرب تو زانو نمی زنم 

با کشتی شکسته ز امواج معصیت

جز در کرانه های تو پهلو نمی زنم 

دل شکسته

 

من کیستم که لطف خود ابراز می‌کنی

در را نیامده به رویم باز می‌کنی

 

من چوب قهر کردن خود را نخورده‌ام

از بس می‌آوری و مرا ناز می‌کنی

 

اول تویی همیشه که لبخند می‌زنی

اول تویی همیشه که آغاز می‌کنی

 

سفره ی افطار

 

سفره ی افطار خود را پهن کردی درکجا ؟!

سامرا یا   طوسیا   کنج بقیع   یا کربلا؟!

لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیرکن

جان من آقا فدای لقمه ای نان شما

أبکی

 

با یاد روز حادثه ها گریه می کنم

از خوف خشم و قهر خدا گریه می کنم

با یاد ساعتی که شود روح از بدن

با امر عرش عشق جدا گریه می کنم

یاد رباب و قحطی

 

این روزها که تشنه لبم مثل دلبرم

یاد رباب و قحطیُّ و لبهای اصغرم

سوز عجیب تشنگی ُّو هُرم آفتاب

گهواره و تلذ ّیُّ و شش ماهه ی حرم

مهمان خوان یوسف زهرا

 

مهمان شدن به خوان شما مزّه می دهد

افطار و لقمه نان شما مزّه می دهد

در هر سحر دعای فرج برلبم نشست

این العجل به جان شما مزّه می دهد

نگاه نگار

 

فقط برای نگاه نگار آمده ام

برای اشک دل بیقرار آمده ام

کویرتر شده چشم از همیشه, ازهر وقت

دونیم قطره ی باران ببار, آمده ام

مناجات نیمه شب

 

طاعات ما اگر چه ز یأس و کسالتاست

ما را فقط ز دوری و هجران ملالت است

بهره نمی برم ز مناجات نیمه شب

وای از عبادتی که سراسر کسالت است

در به در کوچه ی خطا

 

اگر چه در به در کوچه ی خطا شدهام

شکسته بالترین بنده ی خدا شده ام

ولی نشسته به چشم ترم ندامت ها

ونیمه راهترین یار توبه ها شده ام

نغمه یا ربنا

 

ای کههمیشه گوش دهی بر دعای من

دل میدهی به نغمه یا ربنای من

فهمیدهام که با همه عالم غریبه ام

فهمیدهام دگر که تویی آشنای من

دست دعا

دست دعا به درگه لطف خدا خوش است

پرواز روح در ملکوت دعا خوش است

با هر فراز نغمه جانسوز نیمه شب

درک وصال در سحری با صفا خوش است

دکمه بازگشت به بالا