حتما تو نیز جنسغمت فرق میکند
آشفتگیزلف خمت فرق میکند
محتاجدستهای کریمانه ات,کرم
از بس کهشیوه ی کرمت فرق میکند
حتما تو نیز جنسغمت فرق میکند
آشفتگیزلف خمت فرق میکند
محتاجدستهای کریمانه ات,کرم
از بس کهشیوه ی کرمت فرق میکند
مست بودن گاه از هشیار بودن بهتر است
باده ات وقتی که باشد مردافکن بهتر است
در غمت ما چون زنان بچه مرده, مرده ایم
در عزای تو – روایت هست – شیون بهتر است
اصلا حسین این دل ما دست مجتباست
اصلا حسین دست شما دست مجتباست
باشد … برات کرببلا را نمی دهی ؟
اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست
سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم
بی سرو سامانم و دنبال سامان نیستم
در حرم پروانه خاکستر شود راضی تر است
در میان شعله ات فکر گلستان نیستم
کریم های دو عالم بهنام زاده شدند
زبانزد همه ی خاص وعام زاده شدند
اگر که ظرف نباشد توقعمِی نیست
شراب ها همه از فیضجام زاده شدند
بعضی زمانها هر گدائی یا کریم است
آن وقت حساب یا کریمان با کریم است
همّیشه در جا می زنم من در گدائی
آقا کرامت می کند آقا کریم است
اگر یکتبسم, حسن می شدیم
مریدخصال حسن می شدیم
دلروشنش را ورق می زدیم
وبا نور او هم سخن می شدیم