اشعار مدح مولا

شعر مدح امیرالمومنین (ع)

گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت

در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت

مدح امیرالمومنین (ع)

از پیمبر یا خدا درباره ی حیدر بپرس
یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس

معنی مرد خدا را نیمه شب از نخل ها
معنی شیر خدارا روز از لشکر بپرس

مدح امیرالمومنین (ع)

گره به کار فتاده , گره گشاى همه
صدات می زنم اى ” اسمه دوا ” ى همه

اگر غلام تو هستند من غلام همه
اگر گداى تو هستند من گداى همه

توسل بر تو

پیغمبران عرش نشین در تحیُرند
بر ساحتِ مقام شما غبطه می خورند

نوح نبی برای مدارایِ سرنوشت
بر بادبان کشتی خود «یاعلی» نوشت

شعر مدح امیرالمومنین

سرم از شرم اگر که پایین است

کوله بارم دوباره سنگین است
 
بی نوا آمدم, نجاتم داد

کار حیدر نجات مسکین است

تیغ تو علی نبود اگر کج

تیغ تو علی نبود اگر کج

می رفت دلم به هر سفر کج

شد فتح دلم به ذوالفقارت

بگرفت کجی ره دگر کج

مست, افتاده ام به دام علی

مست, افتاده ام به دام علی

او امام و منم غلام علی

سال ها خورده ایم نان و نمک

از سر سفره ی طعام علی

کشور دلها

عالمی در عالم معنـــا , نجف
قطعه ای از جَنّهُ المأوا , نجف

بارگــاهِ قُدس قدّیسِ وجود
آستانِ عرشیِ مولا , نجف

قربان علی طایفه و ایل و تبارم

قربان علی طایفه و ایل و تبارم
عشق علی و آل علی دار و ندارم
خورشید علی باشد و من همچو غبارم
مانند غلامان علی در پی دارم

جان جهانی علی(ع), جنب خدا جای توست

جان جهانی علی(ع), جنب خدا جای توست
مرجع تقلید عرش , خلق به فتوای توست

پستِ تو شد هر چه هست, مست تو شد حق پرست
دستِ خدایی و دست.. نیست که بالای توست

ای امیرالمؤمنین ما همه

ای امیرالمؤمنین ما همه
آیت العظمای بیت فاطمه

آفرینش تحفه ای بر خوان تو
متقین ریزه خور احسان تو

وقتی دلی از غیب خبر داشته باشد

وقتی دلی از غیب خبر داشته باشد
باید به نجف شوق سفر داشته باشد

خاک کف نعلین علی(ع) فخر فروشد
بر هر چه که ابناء بشر داشته باشد

دکمه بازگشت به بالا