به روسیاهی ام اقرار میکنم العفو
برای خوب شدن کار میکنم العفو
مرا تو میخری و پاک می کنی اما
منم که آینه را تار میکنم العفو
به روسیاهی ام اقرار میکنم العفو
برای خوب شدن کار میکنم العفو
مرا تو میخری و پاک می کنی اما
منم که آینه را تار میکنم العفو
توبه از جرم و خطا , حالِ سحر می خواهد
خلوت نیمه ی شب,اشک بصر می خواهد
وادی طور همین هیئت هر هفته ی ماست
دیدنِ نور خدا اهلِ نظر می خواهد
بهانه ای بده دستم تو را رها نکنم
به راه کج نروم من,دگرخطا نکنم
بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما
برای هرچه که دیدم سر و صدا نکنم
ماهت آغاز شد و غرق در احسان شده ام
سفره ات پهن شد و شامل غفران شده ام
عبد فرار توام راه بده برگردم
سر به زیر آمده ام, سخت پشیمان شده ام
آب رو خرج آبرو کردم
با همین اشک و ناله خو کردم
به کرمخانه ی تو رو کردم
سر سجاده آرزو کردم
روزی برسد حال مرا نیک کنی
تکلیف مرا ز غیر تفکیک کنی
وقتش نشده به حرمت ساکن طوس
دل را به “رضا”ی خویش نزدیک کنی؟
محمد کاظمی نیا
ماه گنهکاران و ماه بی نواهاست
هنگام استشفای قلب مبتلا هاست
خوان کرم گسترده شد تا ما بیاییم
پس “یاعلی” وقت گدایی گداهاست
آغاز می کنم سخنم را به یا حسین
در می زنم به خانه ی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزه دارها همه یاد لب توییم
ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر کرب و بلا حسین
محمد جواد پرچمی
الهی منم بنده ی پرگنه
ز جرم و خطا گشته ام روسیه
پشیمانم و از تو شرمنده ام
نگر از خجالت سر افکنده ام
ماه مهمانی پر نور خدا می آید
ماه برکت , به ملاقات شما می آید
ماه دلدادگی بنده به معبود شده
بازهم بارش رحمت , ز سما می آید
به لطف شاه کرم , باز روزه میگیرم
شکسته بال و پرم , باز روزه میگیرم
اگر شود برسم کربلا در این رمضان
کنار تاج سرم , باز روزه میگیرم
با درد آمدیم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنیم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است
دریا کجاست اشک روان را طلب کنیم