خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت
لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت
خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت
لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت
پنج تن با گل روی تو تماشایی شد
عرش از یمن قدوم تو گل آرایی شد
همه یکجور به فکرند که دورت باشند
سر جُنباندن گهواره چه دعوایی شد
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه “زینب کبری” نخواهد شد
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم
خیلی گرفته دور شما را گناهکار
آقا چه میکنی تو مگر با گناهکار ؟
تو سربلند عالمی و سر به زیر ما
تو عاری از گناهی و ماها گناهکار
بازهم نیمه ى شب گریه و آه آوردم
به درِ خانه ى تو باز پناه آوردم
رو سیاهم که نشد توبه ى من مقبولت
واى بر من که فقط بار گناه آوردم
سفره ی افطار ما پر سفره دیدار نه
ما بفکر هرکسی هستیم اما یار نه
غصه هجر تو را خیلی نداریم عفو کن
سرسری از وصل میخوانیم با اصرار نه
سفره داری که به من اذن ضیافت داده
بار دیگر به گدا لقمه ی عزت داده
ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی
رمضان آمده و حق به تو فرصت داده
دل چون حرم و دفتر و دیوان حسین است
از روز ازل بر سر پیمان حسین است
زیبا سخن از عشق اگر آمده هر جا
نقشی است که سر لوحه ی دیوان حسین است
بهترین لحظات عمرم با علی سر می شود
دیده ام از حب حیدر روز و شب تر می شود
هر سحر نامش شده تسکین قلب خسته ام
اوست تنها آن که در این سینه دلبر می شود
آمدم باز به درگاه تو با قلب حزین
بندهات را بِنِگر باز به سر خورده زمین
مهربانیت بلندست خداوند! دلت میسوزد
قلب بشکستهی ما را بپذیری به یقین
فکر مشهد به سرت زد , تو شفا می گیری
در همین رفت , وَ آمد , تو شفا می گیری
صد و یک بار بگو “ضامن آهو مددی”
پس از این ذکر , به اَبجَد , تو شفا می گیری