تو امیر و عزیز و آقایی
صادقی از تبار طاهایی
بانی روضه های سقّایی
بین آتش به یاد زهرایی
تو امیر و عزیز و آقایی
صادقی از تبار طاهایی
بانی روضه های سقّایی
بین آتش به یاد زهرایی
حضور دارد و ما فکر غربتش هستیم
غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم
سراغ از او نگرفتیم او سراغ گرفت
گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم
همیشه حـال مرا خـوب کرده نازِ نگاهت
همیشه دست گدا را گرفته ای سر راهت
فدای اینـهمه لطـف و وفـا ومعـرفت تو
فدای سینه یِ سرخ و کبود وشال سیاهت