اشعار نیمه شعبان

گل نرگس

دریچه های شعور مرا به هم زده اند
حقایقی که به روی دلم قدم زده اند
مرا مجادلهء واژه ها ز پا انداخت
خُرافه های جدیدی که بر سرم زده اند

شعر مدح و ولادت امام زمان عج

باید زمین مرده رسد تا بهار عشق
باید نظر شود که شود جان, نثار عشق
باید نظر شود , که شوم ریزه خوار عشق
هرکس که مانده بر سر قول و قرار عشق

شعر ولادت ولی عصر عج

شهر , آذین شده و منتظر یار شده
لحظه ی عاشقیِ “آمدن” انگار شده
آسمان چشم شد و روی زمین دوخته شد
ماه , همسایه ی دیوار به دیوار شده

شعر ولادت امام زمان عج

تا که گردیدم آشنای سحر
شددلم وادی صفای سحر
بین سجاده تربتم گل شد
بانم اشک وگریه های سحر

گلشن

اهل عالم من دلیل خلقتم
گوهر بی مثل و والا عصمتم
از عقول ماسوا بالاترم
پاره جان رسول آخرم

مجموعه یازده مفصل

 

هنگامه عید خواهد آمد

بر شیعه نوید خواهد آمد

کوتاهی پنجشنبه شب ها !

فردای رشید خواهد آمد

امِّید فاطمه

 

دل دل  نکن که می رسد ازدلبرم خبر

شام فراق می رود و می شود سحر

چیزی نمانده تا برسد منجیِّ بشر

چیزی نمانده گلشن زهرا دهد ثمر

عید وصال آمده و لحظه ی ظفر

واژه ی ناب

حرفهایی خدایی آوردم

 بیتهایی طلایی آوردم

حرف من نیست حرف خورشید است

سخن از عید نور و امِّید اس

دسته گل محمدی

 

گویید بر خلق جهان عالم سرا پا نازشد

در رتبه و قدر و شرف از هر جهت ممتاز شد

شد ماه شعبان جلوه گر درهای ر حمت باز شد

وز رحمت حق بهر ما افشا هزاران راز شد

عریضه

 

عریضه های مرا دست چاه ها دادند

همان دغل صفتان که قبیله ی بادند

تو در فراق خودت می نشینی و آنها

تمام مردم ده را به قم فرستادند

ذره پروری

 

با این گناهانی که از ما می زند سر

دارم یقین روی تو را دیدن محال است

بر فرض گیرم چهره ات را هم ببینم

یار تو بودن بی گمان خواب و خیال است

یک دریا غم

دل شد زغم هجر تو یک دریا غم

روزی من امروز غم و فردا غم

یک سال دگر گذشت از غیبت تو

باید چه کنم جشن بگیرم یا غم؟

سید مجتبی شجاع

دکمه بازگشت به بالا