اشعار ولادت امام حسن

خدای حسن

بِسمِ ربّ الکَرَم ، خدای حسن
خالقِ خُلقِ حق‌نمای حسن

زَمزَمِ عاقبت‌به‌خیر شدن
چشمه‌اش هست زیر پای حسن

خوشا بحال گدایی که ریزه خوار شماست

خوشا بحال گدایی که ریزه خوار شماست

خوشا بحال غلامی که پیشکار شماست

خوشا بحال جزامی که هم غذات شده

نشسته است سر سفره و کنار شماست

در وصف ذات

در وصف ذات, صحبت ما احتیاج نیست

زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست

باید به بال رفت و درآورد گیوه را

در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

عنایت است

شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است

 از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است

 این جا سیاه کردن دفتر عبادت است

 اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است

از نان تو …

از نان تو بلند شده بوی دیگری

اعجاز کردی و غزلم شد پیمبری

    ای یاکریم در دل من خوب میپری

وقت قنوت ها بخدا عین مادری

اینگونه اگر مست ترین

اینگونه اگر مست ترین مست جهانم

 شور حسن ابن علی افتاده به جانم

 جا نیست بنوشم, به سرم باده بریزید

 تا غرق شراب آیه‌ی تطهیر بخوانم

آمـــدم مــحــضــــر تـــو آقـــایـــم

آمـــدم مــحــضــــر تـــو آقـــایـــم

گوشـه ی سفــره ات بده جایـم

از درت رد نـکــن کــه تــنــهــایــم

گــر بــــرانــی دوبــاره مـی آیــم 

ترنّم جلواتت

ترنّم جلواتت نسیم آورده

وَ بوی نرگس چشمت شمیم آورده

خدا برای خودش آینه پدید آورد

دوباره یاعلی و یاعظیم آورده

گدای کوی حسن

دلم بهخانه ی حیدر بهانه می گیرد

ز سفرهخانه ی زهرا نشانه می گیرد

خوشایتیمی و بی سرپرستیِ دوران

کهتوشه های حسن را شبانه می گیرد

دکمه بازگشت به بالا