به آیه هایِ کتابِ خدا قَسم مادر
بَنا شده حرمت کُنجِ سینه ام مادر
تو آسمانی وُ من گرد وُ خاکِ راهِ تو
تویی مُـسَّببِ هستی وُ من عدم مادر
به آیه هایِ کتابِ خدا قَسم مادر
بَنا شده حرمت کُنجِ سینه ام مادر
تو آسمانی وُ من گرد وُ خاکِ راهِ تو
تویی مُـسَّببِ هستی وُ من عدم مادر
و خدا خواست که از هر بشری سربشود
در دلش چشمه بجوشاند و کوثر بشود
سدره ی عشق از این نهر تناور بشود
عالم از بوی خوش یاس معطر بشود
به جویبار بگو : پاک کُن نوشتارم
خوشَم به کهنه فروشی خوشم که سِمسارم
نَه رنگ و رونق تازه که خاک ِبازارم
شبیه فرش سری زیر پای ِدلدارم
ای شب افروزِدل آرا,ماهِ تابان, فاطمه
راحت روح وروان ومونس جان فاطمه
آسمان عشق من بی تو نداردجلوه ای
درهمه هفت آسمان, بدردرخشان فاطمه
اینکه جاری شدست کوثر ماست
سیبتنهایی پیمبر ماست
اینکه یکشب نشسته زیر کساء
چادرشسایه سار محشر ماست
دری به سمت حیاط تجلی اش وا کرد
سپس نشست و خودش را کمی تماشا کرد
و آن همه عظمت را کمی به نورکشید
و نور را به تجسم کشید و انشا کرد
قلم زدم به مرکب کنار این فانوس
برای تان بنویسم, برای اقیانوس
نفس برای شما خرج میشود بانو
ولی نفس شده اینجا کنارتان محبوس
سیب را خورد و پیمبر تر شد
یعنی از نسل پسر ابتر شد
صاحب ناب ترین کوثر شد
حوریه بود ولی دختر شد
ما اگرشعر و دفتری داریم
از دعاهای مادری داریم
شعرهامانطلاست از یُمنش
مادر کیمیاگری داریم
نـام زهـرا ایـن دل ما را هـوایی میکند
حـضـرتالله بـا او,چــه صفایـی میکند
حـضـرت زهـرا از عالم دلـربایی میکند
کل هستی در کفش,چون اوخدایی میکند
زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایانتری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت